شهروند نامه نویس

kabul, Afghanistan
درپگاه قرن بيست ويك به مدد شبكه جهاني و يك رايانه فرسوده،فرصتي دست داده تا در كنار "شاهنامه" خواني ، شهروندي از سرزمين مولوي هم نامه اي بنويسد. از خوانندگان بخاطرباز كردن اين نامه سپاسگذارم.

۱۳۸۷ آبان ۲۵, شنبه

شعری که زندگیست


اگر قرار باشد برای شعر سپید پارسی شناسنامه ای صادرکرد بی درنگ نام ا.بامداد بجای پدر در آن نگاشته خواهد شد .
ازآنجاکه روند نوگرایی درشعرپارسی با تلاشهای نیما یوشیج آغاز گردیده است نیما را میتوان استاد مسلم این جریان دانست که راهیان بعدی این جریان پا در نقش قدم های او گذاشتند.
آشتی ناپذیری او باابتذال و ارتجاع ستیزی اش اورا مردراهی ساخت که هرروز به خیل رهروانش افزودمی گردد.
نیما در این راه درهمان آغاز تنها نماند و تنی چند از" مردان جسوراز خفیه گاه ها "به یاری اش شتافتند.
احمد شاملو یکی ازبرجسته ترین یاران جسور و راهیان این جریان است که با دست یافتن به راهی جدید به زودی این جریان را توسعه بخشیدو شعرسپید را درکنار شعرنیمایی به پارسی زبانان شناساند.
شعر سپید که با ترجمه هاو اشعارپرمغز شاملوراهش را بر مخاطبان بازکرده بود مقلدان کهنه آموز را برآن داشت تا از دوست و دشمن براو بتازند و او را تخطئه کنند.
شاملو درمورد آغازین روزهای دشوارچنین می گویید:"...آن اوایل هم که بعضی از ما شاعران امروز دست به نوشتن شعرهای بی وزن و قافیه زدیم عده ئی از فضلا که از هرجورنوآوری وحشت دارند و طبعآ این شیوه شعر
نوشتن راامکان نداشت قبول کنند به عنوان بزرگترین دلیل برمسخره بودن ما وکارماهمین موضوع را مطرح می کردند.یعنی می گفتند:"اینها که شما جوان ها می نویسید اصلآ شعر نیست."می پرسیدیم :"آخردلیلش؟"می خندیدند،یا بهترگفته باشم ریشخندمان می کردند و می گفتند:"شما آنقدربی سواد و بی شعورید که نمی فهمیداین که نوشته اید نثراست!"
وبه این ترتیب اشکال کار روشن می شد:فضلا شعر رااز ادبیات تمیز نمی دادند. درنظر آنها هر رطب و بسی که وزن وقافیه داشت شعر بود و هرسخن عاری از وزن و قافیه نثر."

درآغاز دیدگاه پیشاهنگان این جریان به موازات نیاززمان تغییر کرده بود و ازدید آنها تعریف شمس قیس رازی مخاطب امروز شعر را مجاب نمی کرد و هر کلام موزون و متساوی را نمی شد شعرنامید.
اینجا بود که یکی از تعریف نا پذیرترین ها باید تعریف می شد ، نیما ، شاملو و دیگران که درمیان انبوهی از میراث داران یک هزار ساله شعر پارسی باید مصاف میدادند،و شاملواین طور به این سوال پاسخ داد:
"هنوز هیچکس نگفته است که شعر چیست. البته می توان ازطریق تشبیه و مقایسه وحذف با مقداری پرچانگی،دریافت و برداشتی از شعرارائه داد،اما تعریف فشرده که راهی به دهی ببرد وجود ندارد.
قدیمی ها البته برای شعر تعریفی داشته اند،اما من تعریف راپیش نمی کشم چرا که باعث خلط مبحث می شود و بی درنگ تولید اشکال می کند، آن هم چه اشکالی!آخر امروز برداشت ما ازشعربرداشت دیگریست سوای سوای پنجاه شصت سال پیش..."
"...شعرهم مانند هرچیز دیگردو عنصر دارد:عنصر درونی وروحی ، و عنصر بیرونی یا مادی ، مثلآ برای انسان لباس و ظاهرمشهودش عنصر خارجی است،درست مثل وزن وقافیه درشعر،ومعنویت وروحیاتش عنصر اصلی و ماهیت وجودیش. البته هرکسی می کوشد هم ظاهر خود را زیبا کند هم باطنش را؛اما دریک اثر هنری قضیه فرق می کند.در اینجا عنصر خارجی فقط زاده تکنیک و شگرد است.می بینیم چه بسا کسانی که عنوان هنرمند را یدک نمی کشیده اند روزی مطلب مفید و با ارزشی برای گفتن داشته اند ولی آنقدر زشت و بد ونارسا بیانش کرده اند که موضوع را هم ازارزش و اعتبارانداخته؛و برعکس:کسانی با عنوان هنرمند سرشناس حرف پوچ و یاوه ئی را چنان زیبا گفته اند که اگر قضاوتت سطحی باشد آن را به مثابه سخنی گرانبها می پذیری. به عقیده ی من افراد این دسته ی دوم هم چیزی بارشان نیست.هنرمند هم چیزی برای گفتن دارد،و هم آن چیز مفید را درنهایت زیبایی عرضه می کند و به عبارت بهتر تکنیک را هم می شناسد."
"...امروز خواننده شعر پذیرفته است که شعررا به نثر نیز می توان نوشت. به عبارت دیگر می توان سخنی پیش آورد که بدون استعانت وزن و سجع، شعری باشد بس جان دار و عمیق من مطلقآ به وزن به مثابه یک چیز ذاتی و لازم یا یک وجه امتیاز شعر اعتقاد ندارم..."
این یکی از بجا ترین ترین حرف هایی بود که درآنزمان باید گفته می شد و آنرا شاملوبیان کرد، و حالا تاثیر این حرف ها را میتوان درنوشته های پخته کاران و تازه واردان دنیای شعرپارسی دید.
برجسته ترین نمونه های شعر سپید پارسی مال شاملوست ،سنگی را که شاملو درآغاز راه گذاشت تا امروز برداشته نشده است .
چشم ها راباید شست و شاملو وار باید به شعر،به زندگی و به ادبیات نگاه کرد.
دغدغه اصلی شاملو هم به نسل بعد ازخودش ، به نسل من و تو بود که حالا احساسات خود را در بستر حفر شده شعر سپیدجاری می کنیم.
"... من به نسل بعد از خودمان فکرمی کنم که شعر امروز را به اصطلاح (گرفته اند)اما چون (نیاموخته اند)با آن برخوردی سرسری و اگر بتوان گفت( برخوردی آلامد)دارند. شعر را باید آموخت همچنانکه نقاشی و موسیقی را باید آموخت. پیش از هر کارباید پیش داوری های نادرست و برداشت های غلط از شعررا از ذهن جوانان روفت..."

بودن
از ا. بامداد
گربدینسان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم
بربلند کاج خشک کوچه ی بن بست

گربدینسان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگرننشانم از ایمان خود ،چون کوه
یادگاری جاودانه، برتراز بی بقای خاک.

۱۳۸۷ آبان ۱۳, دوشنبه

انتخابات چهارم نوامبر در امريكا؛ برنده كيست؟


از آنجاييكه اين انتخابات درتاريخ آمريكا پرهزينه ترين وپر تخلف ترين انتخابات نام گرفته است ، پيش گويي اين كه برنده ي قطعي آن اوباما خواهد بود يا مك كين نيز دشوار مينمايد.
اين انتخابات كه از رقابت ميان حزبي يك خانم با يك تيره پوست آفريقايي-آمريكايي در حزب دمكرات غوغا برپا نموده بود، كانديدا شدن يك تيره پوست دمكرات در مقابل يك آمريكايي سفيد پوست جمهوري خواه اين باور را در اذهان پروانيد كه يكبار ديگر آمريكا آبستن تغييري شگرف است.
با ورشكستگي وال استريت در جريان كمپاين انتخابات 2008 يكبار ديگر حافظه تاريخ را به دهه 30 قرن بيست برگشت و اين نكته را واضح ساخت كه تنها اف دي آر ديگري آمريكا را از اين ورطه نجات خواهد داد.
كانديداي دموكرات آمريكا درحاليكه به بي تجربه گي در سياست خارجي از جانب رقیبش مک کین متهم ميشود از نظر بسياري از غير آمريكاييان گزينه مناسبي ست .
جان مك كين جمهوري خواه كه يكي از سربازان ارتش آمريكا در جنگ ويتنام بوده با سخنان تند و جنگ آورانه از همان اولين روز هاي رقابت با اوباما در نظر سنجي ها شكست خورده اعلان شد.
اينكه سياست هاي جمهوري خواهان درچند سال گذشته چقدر بالاي ديدگاه مردم در باره مك كين تاثير گذاشته است حرفي ست كه اوباما در سخنراني هاي خود از آن به عنوان تيغ بران استفاده كرد.
حالا بايد ديد كه شهروندان آمريكا در اين مقطع حساس و اين انتخاب دشوار برگه ي رآي را به صندوق كي ميريزند.
نتيجه انتخابات چار نوامبر يكي از تعيين كننده ترين گزينش ها در تاريخ آمريکاست.
اما دشوار تر از انتخاب رييس جمهور ، مديريتي ست كه آمريكا در شرايط كنوني از يك رييس جمهور فوق العاده ميخواهد .
از سال 1932 به بعد بسياري از روساي جمهور آمريكا تلاش نموده اند تا خود را با يكي از موفق ترين و شايسته ترين روساي جمهور اين كشور روزولت همسنگ سازند ، اما اينكار در مقطع كنوني بيشتر شبيه آن دوره از ساير دوره هاست حد اقل از منظر مديريت بحران مالي و بانكي و هارت و پورت های تغییرات.
بايد تا چار نوامبر منتظرماند..